گرونی!

ساخت وبلاگ
چند روز پیش رفته بودم خرید که متوجه بستنی مورد علاقه ام شدم.

برش داشتم تا تاریخ و قیمتش رو ببینم که درکمال تعجب چیزی روش چاپ نشده بود!

از صاحب مغازه قیمت رو پرسیدم که گفت 4هزار تومن!

به دوستم که همراهم بود گفتم مگه میشه! من یکی دوهفته ی پیش همین بستنی رو خریدم دو هزار و پونصد تومن! کی انقدر گرون شد؟فروشنده ی مغازه با یه حالت مسخره ای شروع کرد به خندیدن و گفت از دیروز 

جدا از رفتاری که با مرده کردم و فکر می کنم از کارش پشیمون شد

خیلی بده که توی این اوضاع اقتصادی ما مردم هم گاهی هوای همدیگه رو نداریم.

بعضی جاها می بینیم که خیلی عزیزان مشکلات مالی جدی دارن و علاوه بر این که کسی کمکشون نمیکنه تازه باهاشون  ناسازگاری هم میشه!  (و خب انسان های با انصاف و خوش قلبی هم هستن که از این قاعده مستثنان)

خلاصه بهتره که این روزا خود ما مردم باهم مهربون تر باشیم :)

اگه لبخند روی لب کسی بنشونیم مطمئنا خدا هم چند برابر برامون جبران میکنه 

عصبی نوشت...
ما را در سایت عصبی نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manedigarr بازدید : 100 تاريخ : يکشنبه 18 شهريور 1397 ساعت: 14:38